سلام به دوستای گلم من یه عاشق تنهام تنهای تنها اسم عشقم داود هست انقد عاشقشم که اگه بگه بمیر باورم شه عاشقمی میمیرم براش امید وارم از این وبلاگم خوشش بیاد و همیشه به وبلاگم سر بزنه و برام نظر بذاره دوسش دارم اون یا فرشتس هر کس جاش بود تو این مدتی که بام بود از سادگیم سو استفاده میکرد اما اون نه اون بود که واقعا عوضم کرد دنیای دیگه ای رو بم نشون داد من واقعا عااااااااشقتم داودم داود
+نوشته
شده در سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, ;ساعت17:37;توسط نادی; |
|
تقدیم به دوست گلم محدثه: شادمهر عقيلي متولد . 1351/7/11ملقب به سلطان پاپ ايران .بچه خيابان هاشمي تهران (اصليت طالقاني) فرزند آخر خانواده. پدرشان و برادرانشان را درجنگ تحميلي از دست دادند (قسمت نشد تا درکنار هم بمانيم) . گيتار زدن را از حرکات دست گيتاريست ها ياد گرفتند . فوق ليسانس ازهنرستان موسيقي . تا 24 سالگي به خواننده شدن فکر نميکردند . بي علاقه به موسيقي اصيل و سنتي . اغلب ساعات روز را در اتاق کوچکشان به تمرين موسيقي مي پرداختند. براي تماشا کليپ هاي خارجي بيتابي ميکردند . رفت و آمد هاي مدام به صدا و سيما براي کار در تلويزيون . در سالهاي72و73 اواسط سال 75 چند آهنگ غير مجاز را در زيرزمين هاي کرج خواندند. متنفر از تجملات . ويلون را خودشان يادگرفتند و استاد سوت زدن هستند ، حتي در استوديو!!! به افراد مختلف القاب مختلف ميدادند . رفاقت با جوانان سالم را دوست دارند . کم غذا و تحت تاثير محبتهاي مادرشان .از هيچ غذايي بدشان نمي آيد. مردم براي خريد آلبوم مسافر او جلوي نوار فروشي ها صف مي کشيدند،که حتي به عده اي هم کاست نمي رسيد چون خيلي ها چند تا چند تا اين آلبوم را خريداري مي کردند و تمام مي شد . خودشان را مديون هيچ کس نمي داند جز مادرشان و محمد تقي برادرشان . هميشه پشيمان از امضاي قرارداد باشرکت پيغام سحر . عاشق اتومبيل بي ام و . بيشتر شعرهاي ايشان را خانم نيلوفر لاري پور گفته است . شناگر ماهر ( خصوصا شناي قورباغه ) . حساسيت بيش از حد نسبت به دندانهايشان . دست به جيب براي دوستان طراز اول .کم حرف.هر روز اگر گيتار تمرين نکند پکر مي شوند . نازانگشتا ( خشاير اعتمادي ) و غزلک (سعيد شهروز ) اوج هنر آهنگ سازي ايشان براي ديگران است . زياد دوست ندارند با کسي مصاحبه کنند . هرگز حاضر نشدند که در آلبوم هيچ خواننده اي هم صدايي کنند . ما درشون را مي پرستند .يک پوستر را با سرمايه شخصي خودشان به بازار فرستاند . عاشق خريد کفش و بيزار از سياست . ناراضي از گريمشان در فيلم شب برهنه . استاد کوک کردن سنتور . عاشق ماشين عوض کردن . نه ازدواج کرده اند ، و نه به خواستگاري رفته اند . علاقه مند موسيقي ترکي . گرفتن تصديق بين المللي در کانادا . آموزش خصوصي گيتارو ويلن در تورنتو . محبوب ترين چهره موزيک پاپ ايران در خارج از کشور . هواداران سرسختي داره ( از جمله بنده) دارند . طرح کليپ هايشان را خودشان ميدهند .خيالي نيست را بدون دست مزد خواندند .وبلاگ ها ويا سايت هاي تقلبي در مورد خودشان را هيچ گاه تکذيب نکرده اند و ميگويند که هيچ سايت و يا وبلاگي را خودشان اداره نميکند و اينها همه طرفدارانشان هستند. و روزي 1 يا 2 بار با مادرشان در ايران تلفني صحبت ميکناد (اي همه وجود من نبود تو نبود من) قبل از عيد سال 83 دست راستشان شکست . در تدارک کنسرتهاي بزرگ در کشورهاي پر جمعيت ايراني که البته تا حالا خيلي کنسرت اجرا کرده اند که واقعا فوق العاده بوده اند. هيچ گونه هدف ويا قصد باز گشت ندارند(ديگه ديدنم محاله ،ديگه بر گشتم خياله) .کاست تلافي رو تکذيب کردند و گفتند ازکارهاي گذشتشونه .عاشق کارشان (کارمن نيزکارعشقه) . واستاد در چهار ساز گوناگون هستند : گيتار و ويولون و پيانو و ارگ...
+نوشته
شده در سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, ;ساعت17:28;توسط نادی; |
|
اینجا هوا ابری است اینجا همه خیس می شوند اینجا هیچ کس چتر نمیشود اینجا هنر هفتم بی رقیب است چون همه بازیگر نقش اول قصه تکراری دل شکستن هستند اینجا سکانس های خاطره در یادها نمی مانند اینجا پلان دل هر کس را هیچ کس معماری نمی کند اینجا محبت یخ زده است دنیا............ اینجا روزگار صخره ای قلب های سنگی است
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت12:13;توسط نادی; |
|
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست آن عزیزت عهد و پیمانت شکست دیدی ای دل در جهان یک یار نیست هیچکس در زندگی غمخوار نیست دیدی ای دل حرف من بی جا نبود از برای عشق اینجا جا نبود نو بهار عمر را دیدی چه شد؟ زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟ دیدی ای دل دوستی ها بی بهاست کمترین چیزی که میابی وفاست ای دل اینجا باید از خود گم شوی عاقبت همرنگ این مردم شوی............
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت12:11;توسط نادی; |
|
چی تو چشماته که تو رو اینقدر عزیز میکنه این فاصله داره منو بی تو مریض میکنه این که نگات نمیکنم یعنی گرفتار توام رفتن همه ولی نترس من که طرفدار توام هر چی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نداشت بدون تو دنیای من انگار تماشاگر نداشت منو نمیشه حدس زد با این غرور لعنتی هیچ وقت نخواستم ببینیم تو لحظه ی ناراحتی خواستم نبخشمت یکی ازت تعریف کرد دیدن تنهایی تو منو بلاتکلیف کرد بیا و معذرت بخواه از جشنی که خراب شد از اون که واسه انتقامم از تو انتخاب شد هر چی سرم شلوغ شد رو قلب من اثر نداشت بدون تو دنیای من انگار تماشاگر نداشت منو نمیشه حدس زد با این غرور لعنتی هیچ وقت نخواستم ببینی تو لحظه ی ناراحتی
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت12:1;توسط نادی; |
|
من برای سال ها مینویسم ......
سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند.......
افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود......
همیشه یکی بود یکی نبود
یک نفر ... یک جایی ... تمام رویاهاش لبخند توست ... و زمانی که به تو فکر می کنه ... احساس می کنه که زندگی واقعا با ارزشه ... پس هر گاه احساس تنهایی کردی ... این حقیقت رو به خاطر داشته باش ... یک نفر ... یک جایی ... در حال فکر کردن به توست
زندگی یعنی بازی. سه ، دو ، یک … سوت داور............ بازی شروع شد!!! دویدی ، دست و پا زدی ، غرق شدی ، دل شکستی ، عاشق شدی ، بی رحم شدی ، مهربان شدی… بچه بودی ، بزرگ شدی ، پیر شدی سوت داورــــــ0?ــــــــــ بازی تمام شد... زندگی را باختی
اشکاتو پاک کن همسفر گاهی باید بازی رو باخت اما اینو یادت باشه باز می شه زندگی رو ساخت مغرورانه اشک ریختیم چه مغرورانه سکوت کردیم چه مغرورانه التماس کردیم چه مغرورانه از هم گریختیم غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند هدیه شیطان را به هم تقدیم کردیم هدیه خداوند را از هم پنهان کردیم
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت11:11;توسط نادی; |
|
گفت:آهسته بیا جلو
گفتم: چرا؟
گفت: فقط بیا
اومدم بی هیچ حرفی
گفت:میخوام یادگاری برات بنویسم
گفتم:کجا؟
گفت:رو قلبت.
گفتم:مگه میتونی؟
گفت:سخت نیست آسونه
گفتم:باشه بنویس تا همیشه به یادگار بمونه
یه خنجر برداشت...
گفتم: این چیه؟
گفت:هیسسس..... ساکت شدم
گفتم:بنویس دیگه چرا معطلی.
خنجر رو برداشت و با تیزی خنجر نوشت: دوستت دارم دیوونه
اون رفته ,خیلی وقته ,کجا؟ نمیدونم.اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت11:9;توسط نادی; |
|
من همون تنها ترینم که دلم را به عشق تو تا قیامت سپردم
خاکی همون امید بودنی که به امید تو هنوز نمردم
من همون خیلی دیوونم که همیشه عاشقت میمونم
خاکی همون معشوق نابی که روز و شب اسمتو میخونم
من همون خسته ترینم که دیگه طاقت دوریتو ندارم
خاکی همونی که آرزومه دست تو دست گرم تو بذارم
من همون دریای دردم که میخوام دورت بگردم
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت11:5;توسط نادی; |
|
با تو پیمان وفا می بندم با تو با عالمی می پیوندم در خیالت نه نمی گنجد این عشق شیرین، غمگین، زهرآگین
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت11:3;توسط نادی; |
|
بگذار هر کسی هر چه دوست دارد بگوید... مهم این است که تو دردانه ی منی و من از تمام خوبی ها و بدی های این دنیا فقط و فقط تو را می خواهم... اگر چه نه اسمت در کنار اسم من نه سقفت هم سقف من و نه دستانت در دستان من است.
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت11:2;توسط نادی; |
|
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد وبه مجنون و لیلا شدنش می ارزد دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس سند عشق به امضا شدنش می ارزد گرچه من تجربه ای از نرسیدن هایم کوشش رود به دریا شدنش می ارزد کیستم ؟ بازهمان آتش سردی که هنوز حتم دارد که به احیا شدنش می ارزد با دو دست تو فرو ریختن دم به دمم به همان لحظه برپا شدنش می ارزد دل من در سبدی عشق به نیل تو سپرد نگهش دار به موسی شدنش می ارزد سالهل گرچه که در پیله بماند غزلم صبراین کرم به زیبا شدنش می ارزد
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت10:58;توسط نادی; |
|
امروز هم احساس تنهايي ميكنم تنهاي تنها در سرزميني نا آشنا... ميان حقايقي كه از آن گريزانم! در اين هنگام بدنبال كسي ميگردم تا حرف دلم را برايش بازگو كنم اما وقتي كه از همه چيزو همه كس نا اميد ميشوم به خلوت ترين مكان پناه مي برم وبه دور از چشم ديگران اشك مي ريزم اشك هايي كه بيان كننده ي دردهاي دروني ام هستند! وتنها ياد خداوند ست كه تجلي بخش دنياي تنهايي و بي كسيم مي شود پس به اميد او زندگي مي كنم چون به اين باور رسيده ام كه... اين نيز بگذرد!!
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت10:53;توسط نادی; |
|
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را
گردبادهای فراموشی حرمت نمیشناسند (من که تو رو از یاد نمیبرم تو رو نمیدونم.نیستی چرا؟؟؟صدای ناله هام ای خــــــدااا چرا به تو نمیرسه؟؟) //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// دلشوره تمام لحظاتی را دارم که دلتنگ میشود دلم. و دستهایت دگر.کنار نمیزنند دلواپسی ام را ///////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// ممنون که نمیپرسی: حالت چطوره؟؟ تا مجبور نشوم............ دروغ بگویم که خوبم /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// تنهـــــــــــــایی را بایــــــــــــــــد با خط بریل مینوشتند!!! شنیدنش کافی نیست باید لمسش کرد //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// شب که میشود نبودنهایت را زیر بالشم میگذارم و شجاعتم را زیر سوال!!! دوام میاورم تا فردآ؟؟؟ //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت10:52;توسط نادی; |
|
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت10:49;توسط نادی; |
|
باز محرم رسید، شدم چه حیران و مست
از این همه عاشقی، دوبارهام مست مست
باز محرم رسید، شهر سیهپوش توست
دل، نگران رنج خواهر مظلوم توست
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت10:48;توسط نادی; |
|
مـى زنـم بـــــــ ســلامــتــى حـــرفــــــهــاى دلـــــــم كــــــه بـــــه كـــــســـى نــگـــفــتــم
بــــــــ ســلامــتـــى ايــــنـــكــه كــــوه درد بــــــــودم ولـــــــــى دم نــــــزدم
بــــــــ ســلامــتـــى تــنـــهــايــى هــــات ولـــــــى تـــنــــهــــــايــــى را دوســــــــت نــــداشــــــــتــــم
بــــــــ ســلامــتـــى آرزوهــــــــايــــــى كــــــــه نـــتــونــســتـم لـــــمســشــون كـــنـــم...
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت10:44;توسط نادی; |
|
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت10:42;توسط نادی; |
|
صحبت عاشقی بشه ستاره رو خواب میکنی دریا رو آتیش میزنی ابرا رو بی تاب میکنی وقتی فقط اونو بخوای ماهو نشونه میکنی میری تو قلب آسمون صبرو دیوونه میکنی وقتی میبینی عاشقی دنیارو می ریزی به پاش طلا رو قیمت میذاری با برق ناز خنده هاش وقتی میفهمی عاشقی میری سراغ پنجره قلبت رو میسپاری دستت قصه و عشق و خاطره وقتی میفهمی عاشقی سوار رویاها میشی میری تا جاده های دور اون بالاها خدا میشی وقتی میفهمی عاشقی ماه و میخوای شکار کنی میخوای که خورشید خانمو هر شب بری بیدار کنی وقتی میفهمی عاشقی با آینه خونه میسازی رنگین کمونو میاری تو گردن ماه میندازی وقتی میفهمی عاشقی می خوای همه خبر بشن گلا به خاطر شما تازه و تازه تر بشن وقتی میفهمی عاشقی میبینی پادشاه شدی از همه ی مردم شهر یه آسمون جدا شدی وقتی می بینی خودت میمونی و خودش جونتو حاضری بدی به خاطر تولدش
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت10:12;توسط نادی; |
|
سالهارفت وهنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
+نوشته
شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, ;ساعت10:7;توسط نادی; |
|